عابد، دوزخ، عبادت

ساخت وبلاگ

سالها میکده از نعره ی مستانه تهی است شبروی دور و بر خانه خماری نیست چشم ها خیره به دروازه ی مهرند ولی! اثر از قافله عاطفه پنداری نیست غیر تندیسه رستم که به ایوان شده نقش لاشه ای نیز در این دخمه مرداری نیست یک بغل غلغله خشکیده به دیوار گلو جز صدای نفسی از سر ناچاری نیست عابد، دوزخ، عبادت...
ما را در سایت عابد، دوزخ، عبادت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammad1385621 بازدید : 41 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 10:33

مانده تا برف زمين آب شود مانده تا بسته شود اين همه نيلوفر وارونه چتر ناتمام است درخت زير برف است تمنای شنا كردن كاغذ در باد سهراب سپهری عابد، دوزخ، عبادت...
ما را در سایت عابد، دوزخ، عبادت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammad1385621 بازدید : 152 تاريخ : دوشنبه 2 فروردين 1400 ساعت: 17:59

بی تو من با تن تنهای خیابان چه کنم
با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم


من که خود زاده سرمای شب دی ماهم
بی تو با سردی بی رحم زمستان چه کنم


تو که خود جان منی در بدن بی رمقم
با دل یخ زدهء زخمی بی جان چه کنم


بارها بر لب چشمان تو، نـیّـت کردم
با دو تا قهوه خشکیده به فنجان چه کنم


من که در هرم نفس های خودم سوخته ام
با دل تنگ پراز رنج و پریشان چه کنم


سال ها بر سی دی ماه گذر کردم من!
بی تو با تلخ ترین روز زمستان چه کنم؟

#علیرضا_آذر

عابد، دوزخ، عبادت...
ما را در سایت عابد، دوزخ، عبادت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammad1385621 بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 2 فروردين 1400 ساعت: 17:59

‍ جرم من چیست که شیدای نگاهت شده امآن قدر واله که انگشت نمایت شده ام جرم من چیست که درکلبه تنهایی خویشزاهد گوشه محراب لبانت شده امآخر ای اختر تابنده به دامان سپهرجرم من چیست که رسوای زمانت شده ام آمدی ساده نشستی به گلیم دل منجرم من چیست که معشوق نوازت شده ام ای که از شورجوانی خودت سرمستیساغری نوش که ساقی شرابت شده ام آمدی ساده نشستی و چو طوفان رفتیهیچ انگار ندیدی که خرابت شده ام رفتی و بی خبر از خ عابد، دوزخ، عبادت...ادامه مطلب
ما را در سایت عابد، دوزخ، عبادت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammad1385621 بازدید : 165 تاريخ : دوشنبه 2 فروردين 1400 ساعت: 17:59

دارم به آخرین پیامتان فکر می کنم
پیام هایِ سوخته ی ناتمام
که مثل این سفر
هیچوقت به مقصد نرسید

به اینکه "نگرانم نبا..."
به اینکه "از دور می بو..."
به اینکه "تو هم مراقب خو..."

دارم به انگشت هایِ کسی فکر میکنم
که برایت نوشته بود
" رسیدی زنگ بزن عزیزم "

به باقیمانده ی شیشه ی عطرت روی میز
به پیراهنِ تازه ات
به اینکه مرا ببخش مادر
اگر اینبار به جای سوغاتی
خاکسترم را برایت هدیه می اورم

عابد، دوزخ، عبادت...
ما را در سایت عابد، دوزخ، عبادت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammad1385621 بازدید : 135 تاريخ : دوشنبه 2 فروردين 1400 ساعت: 17:59

  دنیا غم هجران تو را نیز سر آوردپیراهن خونین تو را از سفر آوردآه این چه حریفی ست که در دور غم از اوچون باده طلب کردم خون جگر آورد موج غم عشق تو به هر سو که دلش خواستآزرده دلم برد و دل آزرده تر آورد گفتی که به جز من به کسی دل نسپردینفرین به سخن چین که برایم خبر آورد گفتم که حریف غم عشق تو ام امادردا که مرا نیز غم از پای در آورد تو نم نم بارانی و من قطره ی اشکمهرکس که تو را دید مرا در نظر آورد در خ عابد، دوزخ، عبادت...ادامه مطلب
ما را در سایت عابد، دوزخ، عبادت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammad1385621 بازدید : 174 تاريخ : دوشنبه 2 فروردين 1400 ساعت: 17:59

گُرگ دیریست که هی پنجه کشیده همه جا گرگانگار زده مثل همیشه همه جا گرگازچارطرف صورت هرگرگ عیان استآن لحظه که شد سوژه هرقصه ما گرگ ماندم که چرا صحبت گرگم به هوا شدماندم که چه شد، گرگ؟ فقط گرگ،چراگرگ؟  جنگل خفه شد، بیشه سراسیمه فرو ریختچه فتنه دراین معرکه کرده ست بپا گرگ! مانده ست دراین دشت ستم دیده همیشهیا زوزه ی خوف آورکفتارو وَ یا گرگ گفتی که امیدی به نجات رَمَه مان نیستوقتی سگ کلّه شده هم صحبت با عابد، دوزخ، عبادت...ادامه مطلب
ما را در سایت عابد، دوزخ، عبادت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammad1385621 بازدید : 150 تاريخ : دوشنبه 2 فروردين 1400 ساعت: 17:59

‍ ❤️❤️❤️

باران که می بارد حال دلم ویران می شود 
مویه های باران دلشوره هایم را واگویه می کنند 
یادت همزاد باران است 
چه قدر دلتنگ عطر اطلسی های آغوشت هستم 
دروازه ی بهشتت را به روی من بگشا 
تا شّدادی باشم که با جاودانگی اش به آن ایمان می آورد 

محبوب من !
سفره ی دلم را نذر نگاهت کرده ام 
پهن می گردم زیر قدم هایت تا ردّت را بر گوشه گوشه ی زندگی ام خاطره کنم .
باران شو و بر من ببار تا 
بیابان روزگارم به شوق تو بهاران گردد
 
عاشقانه های #امیر_نقدی_لنگرودی 

عابد، دوزخ، عبادت...
ما را در سایت عابد، دوزخ، عبادت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammad1385621 بازدید : 156 تاريخ : دوشنبه 2 فروردين 1400 ساعت: 17:59

سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد 

اگر منم  که دلم بی تو سر نخواهد کرد 

من وتو پنجره های قطار در سفریم 

سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد 

ببر به بی هدفی دست بر کمان و ببین 

کجاست آنکه دلش را سپر نخواهد کرد 

خبرترین خبر روزگار بی خبری ست 

خوشا که مرگ کسی را خبر نخواهد کرد 

مرابه لفظ کهن عیب می کنند و رواست 

که سینه سوخته از «می» حذر نخواهد کرد 

عابد، دوزخ، عبادت...
ما را در سایت عابد، دوزخ، عبادت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammad1385621 بازدید : 202 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 18:11

باید یکی باشد..
یکی که دزدانه نگاهش کنی
دزدانه راه رفتنش را بپایی
و دزدانه ببوسی‌اش و محکم بغلش کنی
و در حضورش
طعم تلخی قهوه‌ات را نفهمی

باید یکی باشد..
که وقتی دلت
برای مداد رنگی‌های کودکی‌ات تنگ شد
به ناخن‌هایش خیره شوی
و سوار بر رنگین‌کمانی
به کودکی‌ات سفر کنی

باید یکی باشد..
یکی که حصار تنهایی‌ات را بر هم زند
و به تو بگوید که دوستت دارم
آدم است دیگر
و آدمی به همین دوستت دارم‌هاست
که زنده‌ است

عابد، دوزخ، عبادت...
ما را در سایت عابد، دوزخ، عبادت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammad1385621 بازدید : 192 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 18:11